وضعیت جمهوریخواهی ایرانی: واقعیتهای زمین (و کُد!)
جمهوریخواهی در ایران، از مشروطه تا امروز، بین آرمان و سرکوب گیر کرده. سازمانها و نهادهای جمهوریخواه، چه در داخل و چه در تبعید، با چالشهای سنگین روبهروئن، اما ابزارهای دیجیتال دارن کمکم زمین بازی رو عوض میکنن. این یه ارزیابی بیتعارف از وضعیت کنونیه.
داخل ایران: زیر سایه سرکوب
سازمانهای جمهوریخواه داخل ایران عملاً کمتوانن. گروههای دانشجویی، سندیکاهای کارگری یا حتی نهادهای مدنی که تو دوران خاتمی یا روحانی یه تکونی خوردن، حالا زیر فشار امنیتی خاموش شدن. مثلاً تو اعتراضات ۱۴۰۱ (زن زندگی آزادی)، موج عظیم مردمی نشون داد که خواست جمهوریخواهی زندهست، ولی هیچ سازمان داخلی نتونست این انرژی رو به یه ساختار منسجم تبدیل کنه. چرا؟ رژیم با فیلترینگ اینترنت، دستگیریهای گسترده و سانسور، راههای ارتباط رو بسته. دادههای گزارشهای حقوق بشری، مثل گزارش عفو بینالملل ۲۰۲۳، نشون میده بیش از ۵۰۰ نفر تو اعتراضات کشته شدهن و هزاران نفر زندانی. این یعنی فضا برای سازماندهی علنی صفره. اعتماد مردم به گروههای سیاسی هم به پایینترین حد رسیده؛ چون بیشتر شعار دادن تا عمل.
تبعید: پراکندگی و امید دیجیتال
تو تبعید، سازمانهایی مثل اتحاد جمهوریخواهان ایران، حزب چپ ایران یا ائتلافهای پنجگانه (تشکیلشده تو ۲۰۲۲) تلاش کردن با بیانیه و جلسات مجازی یه جبهه مشترک بسازن. اما اختلافات داخلی، مثل دعواهای قدیمی بر سر ایدئولوژی، اونا رو شکننده کرده. اما یه اتفاق جدید داره میافته: دیجیتال دموکراسی. پروژههای منبعبازی مثل جنبش آزادی ایران روی گیتهاب نقشهای برای گذار به جمهوری سکولار داده، با ابزارهای عملی. ابزارهایی مثل Meshrabiya، یه شبکه مش اندرویدی، به مردم اجازه میده حتی بدون اینترنت مرکزی (مثل قطعیهای ۱۴۰۱) پیام و داده ردوبدل کنن. Iranians-Vote با فناوری دانش-صفر (Zero-Knowledge) رأیگیری امن و ناشناس رو ممکن کرده، که تو اعتراضات میتونه بدون خطر نفوذ رژیم کار کنه. پیشنهادهای محکمی برای بازسازی هویت دیجیتال شهروندی مطرح شدهن، که مستقیم به مردم قدرت بده، نه به رژیم یا قیمهای سیاسی. این پروژهها نشون میدن تبعیدیها دارن از بحثهای زوم و توییتری، به سمت راهحلهای واقعی میرن.
وضعیت کنونی: لرزههای امید در زمینی شکننده
جنبش زن زندگی آزادی تو ۱۴۰۱ ثابت کرد مردم ایران برای یه نظام بدون ولایت فقیه آمادهن، اما سازمانهای جمهوریخواه هنوز نتونستن این خواست رو به برنامه تبدیل کنن. داخل ایران، سرکوب و فیلترینگ راه رو بسته؛ تو تبعید، پراکندگی و کمبود هماهنگی مشکلسازه. ولی ابزارهای دیجیتال دارن یه راه جدید باز میکنن: شبکههای مش و کامیونیتیهای فدرال، ابزارهای رأیگیری بلاکچینی مثل Iranians-Vote، و ایدههای هویت دیجیتال نشون میدن که فناوری میتونه سد سانسور رو بشکنه. چالش بزرگ اینه که این ابزارها هنوز به دست مردم داخل نرسیده و سازمانها بیشتر تو فضای مجازی گیر کردهن، به جای حضور در دنیای واقعی.
پیشنهادها برای آینده
برای اینکه جمهوریخواهی از شعار به واقعیت برسه، سازمانهای داخل و خارج باید روی ابزارهای دیجیتال سرمایهگذاری کنن: شبکههای مش رو به کوچههای ایران برسونن، اپلیکیشنهای رأیگیری امن رو تو موبایل هر ایرانی جا بدن، و هویت دیجیتال رو به جای کارت ملی رژیم، به دست مردم بدن. جنبش آزادی ایران و پروژههای مشابه باید از گیتهاب به خیابان بیاد. این یعنی نه فقط کد زدن، بلکه وصل کردن کد به زندگی واقعی مردم.